يزد به دليل موقعيت كويري دور و دشواري دسترسي، تا حد زيادي از نبردهاي بزرگ و ويراني ها و ويراني هاي جنگ مصون ماند.
به عنوان مثال، اين مكان بهشتي براي كساني بود كه از ويراني در ساير نقاط امپراتوري ايران در طول حمله مغول فرار مي كردند. در سال 1272 ماركوپولو از آن بازديد كرد كه در مورد صنعت ابريشم بافي خوب شهر اشاره كرد.
امكانات ويلا هاي رامسر كه سفر شما را مهيج تر مي كند
وي در كتاب سفرهاي ماركوپولو يزد را اينگونه توصيف كرده است:
شهري خوب و اصيل است و تجارت بسيار زيادي دارد. در آنجا مقاديري از بافت ابريشمي به نام يسدي مي بافند كه بازرگانان آن را براي دفع به نقاط مختلف مي برند. وقتي اين شهر را براي سفر بيشتر ترك ميكنيد، هفت روز سوار بر دشتهاي بزرگ ميشويد و بندري را مييابيد كه فقط در سه مكان از شما پذيرايي كند.
در راه، بسياري از چوبهاي مرغوب خرما توليد ميكنند، مثلاً ميتوان به راحتي از ميان آنها سوار شد. و در آنها ورزش بزرگي در شكار و شاهين است، كبك و بلدرچين و شكار فراوان ديگر، تا بازرگاناني كه از آن راه مي گذرند، انحراف فراوان دارند.
الاغ هاي وحشي، موجودات خوش تيپ نيز وجود دارند. در پايان آن هفت راهپيمايي بر فراز دشت، به پادشاهي خوبي مي رسيد كه كرمان نام دارد.
يزد براي مدت كوتاهي به عنوان پايتخت سلسله مظفريان در قرن چهاردهم خدمت كرد و در سالهاي 1350-1351 توسط انجويان تحت محاصره شيخ ابواسحاق ناموفق قرار گرفت. مسجد جمعه (يا جماعت) كه مسلماً بزرگترين بناي معماري شهر است، و همچنين ساير ساختمانهاي مهم، مربوط به اين دوره است.
در زمان سلسله قاجار (قرن هجدهم ميلادي) توسط خان بختياري اداره مي شد.
در زمان حكومت صفويان (قرن 16 ميلادي) عده اي از يزد كوچ كردند و در منطقه اي ساكن شدند كه امروز در مرز ايران و افغانستان است.
اين شهرك كه يزدي نام داشت در شهر فراه كنوني در ولايتي به همين نام در افغانستان قرار داشت. امروزه نيز مردم اين منطقه با لهجه اي بسيار شبيه به لهجه مردم يزد صحبت مي كنند.
يكي از نكات قابل توجه يزد، فرهنگ خانواده محور آن است.
براساس آمار رسمي سازمان ثبت احوال ايران، يزد جزو سه شهر با كمترين آمار طلاق در ايران است.[نيازمند منبع]
جمعيت شناسيزبان و گروه هاي قومياكثريت مردم يزد فارس هستند. فارسي را با لهجه يزدي صحبت مي كنند كه با لهجه فارسي تهراني متفاوت است.