در برخي از بخشهاي كشور، بهويژه مناطق كوچكتر، دايميوها و ساموراييها كم و بيش يكسان بودند، زيرا دايميوها ممكن است به عنوان سامورايي آموزش ببينند و ساموراييها ممكن است به عنوان اربابان محلي عمل كنند. در غير اين صورت، ماهيت تا حد زيادي انعطاف ناپذير اين سيستم قشربندي اجتماعي نيروهاي مخرب را در طول زمان آزاد كرد. ماليات بر دهقانان در مقادير ثابتي تعيين شد كه تورم يا ساير تغييرات در ارزش پولي را به حساب نمي آورد.
پس از تهاجمات منچوري، چوسون نزديك به 200 سال صلح داشت. با اين حال، هر قدرتي كه پادشاهي در طول انزواي خود به دست آورد، با پايان يافتن قرن هجدهم بيشتر كاهش يافت و كره با درگيري هاي داخلي، جنگ قدرت، فشار بين المللي و شورش در داخل كشور مواجه شد. سلسله چوسون در اواخر قرن نوزدهم به سرعت افول كرد.[نيازمند منبع]
آسياي جنوبي
نقشه امپراطوري هاي باروت، امپراتوري مغول كه امپراتوري نارنجي است.امپراتوري هاي هند
سفير مغول خان عالم در سال 1618 با شاه عباس بزرگ ايران مذاكره كرد.در شبه قاره هند، سلسله لودي بر سلطان نشين دهلي در آخرين مرحله حكومت كرد. سلسله اي كه توسط بهلول لودي تأسيس شد از سال 1451 تا 1526 حكومت كرد. آخرين حاكم سلسله، ابراهيم لودي، در اولين نبرد پانيپات توسط بابر شكست خورد و كشته شد. امپراتوري ويجاياناگارا در فلات دكن مستقر بود، اما پس از شكست نظامي بزرگ در سال 1565 توسط سلطان نشينان دكن، قدرت آن كاهش يافت. اين امپراتوري به خاطر شهر پايتخت آن ويجاياناگارا نامگذاري شده است.
در نتيجه، درآمدهاي مالياتي جمع آوري شده توسط زمين داران سامورايي در طول زمان ارزش كمتر و كمتري داشت. اين اغلب منجر به رويارويي هاي متعدد بين سامورايي هاي نجيب اما فقير و دهقانان مرفه مي شد. با اين حال، هيچ يك به اندازه كافي قانع كننده نبود تا نظم مستقر را تا زمان ورود قدرت هاي خارجي به چالش جدي بكشد.[نيازمند منبع]
اگر ميخواهيد به شمال سفر كنيد در رامسر ويلا اجاره كنيد
سلسله كره ايدر سال 1392، ژنرال يي سونگ گي سلسله چوسون (1392–1910) را با كودتاي عمدتاً بدون خونريزي تأسيس كرد. يي سونگ گي پايتخت كره را به محل سئول امروزي منتقل كرد.[32] اين سلسله به شدت تحت تأثير آيين كنفوسيوس بود، كه همچنين نقش زيادي در شكل دادن به هويت فرهنگي قوي كره ايفا كرد.[33][34] پادشاه سجونگ كبير (1418-1450)، يكي از تنها دو پادشاه در تاريخ كره كه عنوان بزرگ را در عناوين پس از مرگ خود به دست آورد، قلمرو كره را در شمال بازپس گرفت و الفباي كره اي را ايجاد كرد.
در پايان قرن شانزدهم، كره دو بار توسط ژاپن مورد حمله قرار گرفت، ابتدا در سال 1592 و بار ديگر در سال 1597. ژاپن هر دو بار به دليل درياسالار يي سون سين، نابغه دريايي محترم كره، كه نيروي دريايي كره را با استفاده از كشتي هاي فلزي پيشرفته رهبري مي كند، شكست خورد. به نام كشتي لاك پشت. از آنجا كه كشتي ها به توپ مسلح بودند، نيروي دريايي درياسالار يي توانست ناوگان مهاجم ژاپني را منهدم كند و صدها كشتي را در تهاجم دوم ژاپن منهدم كند.[34]
در طول قرن هفدهم، كره دوباره مورد حمله قرار گرفت، اين بار توسط منچوري ها، كه بعداً چين را به عنوان سلسله چينگ تصرف كردند. در سال 1637، پادشاه اينجو مجبور شد به نيروهاي چينگ تسليم شود و به او دستور داده شد كه شاهزاده خانم هايي را به عنوان كنيز نزد شاهزاده كينگ دورگون بفرستد.