ورزش و ورزش بدني عمدتاً به عنوان حوزههاي تحت سلطه مردان در نظر گرفته ميشوند (جنتيل و همكاران، 2018؛ ريمر و ويزيو، 2003) وانتظار مي رود مردان از زنان بهتر عمل كنند، به عنوان مثال، در فوتبال وبسكتبال (به عنوان مثال، مارتيني و همكاران، 2015).
شواهدي وجود دارد كه مردان هستنددر واقع در كارهايي كه به سرعت يا قدرت نياز دارند برتر از زنان است (به عنوان مثال،بويس و همكاران، 2002; Knisel و همكاران، 2009).
با اين حال، در راستاي چالبايفو همكاران (2013)، ما استدلال مي كنيم كه در حالي كه برخي از واريانس اين نابرابري جنسيتي استرا مي توان با تفاوت هاي فيزيولوژيكي، عوامل فيزيولوژيكي توضيح دادبه تنهايي نمي تواند تفاوت هاي بزرگي را كه در ورزش مشاهده مي شود توضيح دهدعملكرد و مشاركت بين زنان و مردان (به عنوان مثال، بيدلو همكاران، 2011; چن و دارست، 2002; Knisel و همكاران، 2009).
بنابراين، عوامل روانشناختي مانند كليشه هاي جنسيتي بايد در نظر گرفته شوندزماني كه با هدف درك تفاوتهاي عملكرد و مشاركت زنان و مردان در ورزشها (چالابايف و همكاران، 2013) انجام ميشود.دو راه وجود دارد كه كليشه ها مي توانند به نابرابري هاي جنسيتي منجر شوند:آنها مي توانند مانع از ورود اعضاي يك گروه كليشه اي منفي شوندتمام تلاش خود را انجام مي دهند (يعني تهديد كليشه اي)، يا مي توانند به اعضا انگيزه دهنداز يك گروه كليشه اي مثبت، كه با گروه منفي مقايسه مي شودگروه كليشهاي، براي سرمايهگذاري تلاش بيشتر (به عنوان مثال، تقويت كليشه يا تقويت نوع استريو؛ به زير مراجعه كنيد).
تهديد كليشه اي پديده اي است كه در آن مورد بررسي قرار مي گيردتحقيقات روانشناختي اجتماعي كه مي تواند منجر به كاهش عملكرد، از دست دادن شودانگيزه و كاهش علاقه (براي بررسي به اسپنسر و همكاران مراجعه كنيد،2016). اين تأثير زماني رخ مي دهد كه افراد با انتظارات منفي در مورد توانايي خود در حوزه (يعني كليشه ها) و در نتيجه مواجه شوند.كاهش عملكرد را نشان مي دهد. افرادي كه عضويت خود را درگروهي به عنوان جنبه مهمي از خودپنداره آنها بيشتر مستعد ابتلا هستندچنين اثراتي را تجربه كنيد (كلر و موليكس، 2008).
رطوبت كيش و ويلاهايي كه حسابي مي چسبند
مطالعات قبلي داشته اندنشان داده است كه زنان در كارهاي بدني و فعاليت هاي ورزشي عملكرد بدتري دارندتحت تهديد كليشه اي (به عنوان مثال، چالبايف، سارازين، و همكاران، 2008؛ هرمانوولماير، 2016; هيولي و العليلي، 2014; مارتيني و همكاران، 2015; ديدنهمچنين؛ استون و همكاران، 2012). يك متاآناليز با 22 مطالعه مستقلاندازه اثر كوچك تا متوسط d = 0.33 را در حمايت از اين نشان دادفرض (جنتيل و همكاران، 2018)