اجاره ويلا شمال با گلخانه هاي زيبا

۳۰ بازديد

«ماداماي» به نام مارگارت اتريشي بود، هماني كه در كاخ ماداما در رم، مقر مجلس سناي ايتاليا به يادگار مانده است. پس از مرگ كلمنت هفتم، ويلا در ملك مديچي باقي ماند كه ابتدا به كاردينال ايپوليتو د مديچي و بعداً به دوك الساندرو، لرد فلورانس تعلق داشت كه با مارگارت اتريشي، دختر نامشروع چارلز پنجم ازدواج كرد، اما او را بيوه كرد. در سن 15 سالگي. او با اتاويو فارنزه، برادرزاده پاپ پل سوم ازدواج كرد و به زودي دوباره بيوه شد، اما با مرگ مارگارت، ويلا به خانواده فارنزه، دوك هاي پارما و پياچنزا منتقل شد، كه اجازه دادند آرام آرام ويران شود.


ويلا توسط كارلو، كنت دنتيس دي فراسو، كه ملك را در سال 1925 به دست آورد، و همسر آمريكايي او، دوروتي كادول تيلور سابق، بازسازي شد. سرانجام Frassos آن را به وزارت امور خارجه ايتاليا اجاره داد و به زودي در سال 1941 توسط موسوليني خريداري شد.
ويلا ماداما متعلق به دولت ايتاليا است كه از آن براي مهمانان بين المللي و كنفرانس هاي مطبوعاتي استفاده مي كند. ورودي محدود است و بازديد از باغ ها نياز به مجوز قبلي از وزارت امور خارجه دارد. در 20 آوريل 2015، رياست ايتاليايي اتحاديه اروپا ميزبان ضيافت شامي در ويلا ماداما براي همه رؤساي و روساي پارلمان هاي ملي اتحاديه اروپا بود.

  اجاره ويلاهاي شمال چابكسر با طلوع زيباي خورشيد

در سال 1518، كاردينال جوليو د مديچي، پسر عموي پاپ سلطنتي لئو ايكس، طراحي اوليه ويلا را از رافائل سفارش داد. با اين حال، رافائل در سال 1520 درگذشت، كار زير نظر شاگردان رافائل، از جمله آنتونيو دا سانگالو جوان در ساخت و ساز و تيم بزرگي كه در تزئينات شركت داشتند، ادامه يافت. به نظر مي رسد كه اختلافات مكرري بر سر اين طرح ها وجود داشته است. ساخت و ساز به زودي متوقف شد و ويلا هنوز كامل نشده بود، زيرا پس از مرگ لئو X در سال 1521، كاردينال به فلورانس بازگشت. در سال 1523، با عروج جوليو مديچي به پاپ كلمنت هفتم، كار دوباره شروع شد و در همان سال، آپارتمان و ايوان باغ تكميل شد. تزيينات ويلا توسط جوليو رومانو و بالداسار پروزي، هر دو معمار اصلي به خودي خود انجام شده است. جيوواني دا اودينه نقش برجسته‌هاي گچبري شده را با الهام از نقش برجسته‌هاي كلاسيك روم باستان كه از Domus Aurea كه در آن زمان دوباره كشف شده بود، تكميل كرد. و در نهايت، جيووان فرانچسكو پني ("il Fattore") و مجسمه‌ساز فلورانسي باچيو باندينلي نيز در آنجا كار كردند. جداي از ايوان رافائل، بزرگترين عنصر هنري ويلا سالني است كه توسط جوليو رومانو نقاشي شده است، با سقف طاقدار باشكوهش.

اجاره ويلاهاي شمال در گيلان خوش آب و هوا

۲۸ بازديد

در سال 1689، فرانچسكو پيكتي يك كتيبه ديواري را ديد كه در آن به decurio Pompeiis («شوراي شهر پمپئي») اشاره شده بود، اما او آن را با ويلاي پمپي مرتبط كرد. فرانچسكو بيانچيني به معناي واقعي اشاره كرد، و جوزپه ماكريني از او حمايت كرد، كه در سال 1693 برخي از ديوارها را حفاري كرد و نوشت كه پمپئي در زير La Civita قرار دارد.[61]

اجاره ويلا شمال در ماه خرداد

 
هركولانيوم در سال 1738 توسط كارگراني كه در حال حفاري پايه‌هاي يك قصر تابستاني براي پادشاه ناپل، چارلز بوربن بودند، دوباره كشف شد. با توجه به كيفيت فوق‌العاده يافته‌ها، مهندس نظامي اسپانيايي Roque Joaquín de Alcubierre حفاري‌هايي را براي يافتن بقاياي بيشتر در سايت پمپئي در سال 1748 انجام داد، حتي اگر شهر شناسايي نشده بود.[62] چارلز بوربن حتي پس از خروج براي پادشاهي اسپانيا به اين يافته‌ها علاقه زيادي نشان داد، زيرا نمايش آثار باستاني اعتبار سياسي و فرهنگي ناپل را تقويت كرد.[63] در 20 اوت 1763، كتيبه اي [...] Rei Publicae Pompeianorum [...] پيدا شد و شهر به عنوان Pompeii شناخته شد.

 

كارل وبر اولين كاوش هاي علمي را هدايت كرد.[65] او در سال 1764 توسط مهندس نظامي فرانسيسكو لا وگا، كه توسط برادرش، پيترو، در سال 1804 جانشين او شد، دنبال شد.[66]
هنگامي كه فرانسوي ها ناپل را در سال 1799 اشغال كردند و از 1806 تا 1815 بر ايتاليا حكومت كردند، پيشرفت زيادي در اكتشاف حاصل شد. زميني كه پمپئي در آن قرار دارد مصادره شد و تا 700 كارگر در حفاري ها به كار گرفته شدند. مناطق حفاري شده در شمال و جنوب به هم متصل شدند. بخش‌هايي از Via dell'Abbondanza نيز در جهت غرب به شرق در معرض ديد قرار گرفت و براي اولين بار، تصوري از اندازه و ظاهر شهر باستاني قابل درك است. در سال هاي بعد، بيل مكانيكي ها با كمبود پول دست و پنجه نرم كردند. كاوش‌ها به كندي پيش رفت، اما با يافته‌هاي مهمي مانند خانه‌هاي فاون، مناندرو، شاعر تراژيك و جراح.

طرح مناطق فيورليجوزپه فيورلي در سال 1863 مسئوليت حفاري ها را بر عهده گرفت و پيشرفت بيشتري كرد.[67] در حفاري هاي اوليه اين سايت، گاهي اوقات حفره هايي در لايه خاكستر پيدا شده بود كه حاوي بقاياي انسان بود. فيورلي متوجه شد كه اين فضاهايي هستند كه توسط اجساد تجزيه شده باقي مانده اند، و بنابراين تكنيك تزريق گچ را به آنها ابداع كرد تا اشكال قربانيان وزوويوس را بازسازي كند. اين روش هنوز هم امروزه مورد استفاده قرار مي‌گيرد و اكنون به جاي گچ از يك رزين شفاف استفاده مي‌شود، زيرا دوام بيشتري دارد و استخوان‌ها را از بين نمي‌برد و امكان تجزيه و تحليل بيشتر را فراهم مي‌كند.[68]
فيورلي همچنين مستندات علمي را معرفي كرد. او شهر را به 9 منطقه (منطقه) و بلوك (insulae) امروزي تقسيم كرد و ورودي خانه هاي فردي (domus) را شماره گذاري كرد. فيورلي همچنين اولين نشريه ادواري را با گزارش هاي حفاري منتشر كرد. در زمان جانشينان او، كل بخش غربي شهر برملا شد.

پس از كاوش‌هاي فيورلي، كاوش‌ها به شيوه‌اي منظم‌تر و در نظر گرفته‌شده‌تر زير نظر چندين مدير باستان‌شناسي ادامه يافت، اگرچه همچنان با علاقه اصلي به انجام اكتشافات ديدني و كشف خانه‌هاي بيشتر به جاي پاسخ به سؤالات اصلي در مورد شهر و حفظ طولاني‌مدت آن. 69]
در دهه 1920، Amedeo Maiuri لايه‌هاي قديمي‌تري را در زير لايه‌هاي سال 79 پس از ميلاد براي اولين بار حفاري كرد تا درباره تاريخ سكونت‌گاه‌ها بياموزد.[70] مايوري آخرين كاوش‌ها را در مقياس بزرگ در دهه 1950 انجام داد، و منطقه جنوب Via dell'Abbondanza و ديوار شهر تقريباً به طور كامل كشف شد، اما آنها از نظر علمي ضعيف بودند. حفاظت اتفاقي بود و بازسازي‌هاي او به سختي از خرابه‌هاي اصلي تشخيص داده مي‌شد، كه اين يك نقص بزرگ براي مطالعه بقاياي عتيقه واقعي است. بازسازي هاي مشكوكي نيز پس از زلزله شديد سال 1359 انجام شد كه ويراني هاي زيادي به بار آورد. از آن زمان تاكنون، كار به جز كاوش‌ها و كاوش‌هاي هدفمند به مناطق حفاري‌شده محدود شده است. كاوش هاي بيشتر در مقياس بزرگ برنامه ريزي نشده است و امروزه باستان شناسان بيشتر درگير بازسازي، مستندسازي و كاهش روند پوسيدگي ويرانه ها هستند.
در دسامبر 2018، باستان شناسان بقاياي اسب هاي مهار شده را در ويلا اسرار كشف كردند.

اجاره ويلاهاي شمال براي مراسم عقد

۳۸ بازديد

در اواخر قرن ششم و اوايل قرن هفتم، باورهاي مذهبي در سرزمين‌هاي امتداد مرزهاي روم شرقي و ايران در جريان بود. مبلغان مسيحي تحت حمايت دولت در ميان مردمان استپي بت پرست تبليغ مي كردند و ايرانيان تلاش مي كردند تا دين زرتشتي خود را بر ارامنه مسيحي تحميل كنند. يهوديت يك دين مذهبي فعال بود و حداقل يكي از رهبران سياسي عرب - ذو نواس، حاكم يمن امروزي - به آن گرويد.[85] ظهور اسلام در عربستان در زمان حيات محمد (متوفي 632) تغييرات اساسي تري را به همراه داشت. پس از مرگ او، نيروهاي اسلامي بسياري از خاور نزديك را فتح كردند، از سوريه در 634-35 شروع كردند،

 

بين سال هاي 637 و 642 با ايران ادامه دادند و در 640-41 به مصر رسيدند. در شرق مديترانه، گسترش مسلمانان در قسطنطنيه متوقف شد. روميان شرقي از آتش يوناني، مايعي بسيار قابل اشتعال، براي دفاع از پايتخت خود در سال هاي 78-674 و 18-717 استفاده كردند. در غرب، پيشروي سپاهيان اسلام ادامه يافت. آنها شمال آفريقا را در اوايل قرن هشتم فتح كردند، پادشاهي ويزيگوتيك را در سال 711 نابود كردند، و از سال 713 به جنوب فرانسه حمله كردند.[86][87]

 

فاتحان مسلمان منطقه كوهستاني شمال غربي شبه جزيره ايبري را دور زدند. در اينجا يك پادشاهي كوچك، آستورياس به عنوان مركز مقاومت محلي ظاهر شد.[88] شكست نيروهاي مسلمان در نبرد تور در سال 732 منجر به تسخير جنوب فرانسه توسط فرانك ها شد، اما دليل اصلي توقف رشد اسلام در اروپا، سرنگوني خلافت اموي و جايگزيني آن با خلافت عباسي بود. عباسيان پايتخت خود را به بغداد منتقل كردند و بيشتر نگران خاورميانه بودند تا اروپا و كنترل بخش هايي از سرزمين هاي مسلمان را از دست دادند. نوادگان اموي اندلس (يا اسپانياي مسلمان) را تصرف كردند، اغلابيان شمال آفريقا را كنترل كردند و تولونيدها حاكم مصر شدند.

  اجاره ويلاهاي شمال در بهترين ساحل چالوس

مهاجرت ها و تهاجمات قرن 4 و 5 شبكه هاي تجاري در اطراف درياي مديترانه را مختل كرد. واردات كالاهاي آفريقايي به اروپا متوقف شد، ابتدا از داخل كشور ناپديد شد و در قرن هفتم فقط در چند شهر مانند رم يا ناپل يافت شد. در پايان قرن هفتم، تحت تأثير فتوحات مسلمانان، محصولات آفريقايي ديگر در اروپاي غربي يافت نشد. جايگزيني كالاهاي حاصل از تجارت دوربرد با محصولات محلي يك روند در سرتاسر سرزمين‌هاي روم قديم بود كه در اوايل قرون وسطي اتفاق افتاد. اين امر به ويژه در سرزمين هايي كه در درياي مديترانه قرار نداشتند، مانند شمال گال يا بريتانيا، مشخص شد. كالاهاي غير محلي كه در پرونده‌هاي باستان‌شناسي ظاهر مي‌شوند معمولاً كالاهاي لوكس يا فلزكاري هستند.[90] در قرن هفتم و هشتم، شبكه هاي تجاري جديد در شمال اروپا در حال توسعه بودند. كالاهايي مانند خز، عاج شير دريايي و كهربا از منطقه بالتيك به اروپاي غربي تحويل داده شد و به توسعه مراكز تجاري جديد در شرق آنگليا، شمال فرانسيه و اسكانديناوي كمك كرد. درگيري ها بر سر كنترل راه هاي تجاري و ايستگاه هاي عوارض رايج بود، و كساني كه شكست خوردند به حمله روي آوردند يا در سرزمين هاي خارجي ساكن شدند.[91]
تقاضاي دائمي اقتصادهاي اسلامي در حال شكوفايي براي نيروي كار تازه و مواد خام، بازار جديدي را براي اروپا در حدود سال 750 باز كرد. اروپا به عنوان تامين كننده اصلي بردگان خانگي و سربازان برده براي اندلس، شمال آفريقا و شام ظاهر شد. واقع در مجاورت مناطق شكار برده اروپاي مركزي، ونيز به مهم ترين مركز اروپايي تجارت برده تبديل شد.[92][93] علاوه بر اين، الوار، خز و اسلحه از اروپا به درياي مديترانه تحويل داده شد، در حالي كه اروپا ادويه، دارو، بخور و ابريشم را از شام وارد كرد.[94] تقاضا براي كالاهاي عجيب و غريب در درجه اول توسط عوامل داخلي، مانند رشد جمعيت و بهبود بهره وري كشاورزي تقويت شد. رودخانه هاي بزرگي كه مناطق دوردست را به هم متصل مي كردند، گسترش تجارت بين قاره اي را تسهيل مي كرد.[95] گزارش‌هاي همزمان نشان مي‌دهند كه بازرگانان آنگلوساكسون از نمايشگاه‌هاي پاريس بازديد مي‌كردند، دزدان دريايي تاجراني را كه در رودخانه دانوب سفر مي‌كردند طعمه مي‌كردند، و بازرگانان فرانك شرقي تا ساراگوزا در اندلس رسيدند.

ويلاهاي رامسر با ويوي جنگلي زيبا

۲۵ بازديد

گروه هاي مختلفي از جمله گوتي ها، هوري ها، مانايي ها (مانايي ها) و ارامنه در دوران باستان در اين منطقه زندگي مي كردند.[23] سرزمين اصلي مانايي ها در شرق و جنوب درياچه اروميه قرار داشت و تقريباً در اطراف مهاباد امروزي قرار داشت.[24] اين منطقه در زمان كوروش كبير و داريوش اول تحت حكومت پارسيان قرار گرفت.
پادشاهي كوردوئن كه از امپراتوري رو به زوال سلوكيان پديد آمد، در جنوب و جنوب شرقي درياچه وان بين ايران و بين النهرين قرار داشت و از سال 189 قبل از ميلاد تا 384 پس از ميلاد بر شمال بين النهرين و جنوب شرقي آناتولي به عنوان دست نشاندگان اشكانيان و روميان رقيب حكومت مي كرد. امپراتوري ها كوردوئن در سال 66 قبل از ميلاد به يك ايالت تابع جمهوري روم تبديل شد و با روميان متحد باقي ماند.

براي يكبار هم شده اين ويلا هاي رامسر را اجاره كنيد تا در ذهنتان ماندگار شوند

 

ميدان شهرداري قلب تپنده رشت و يكي از مهم ترين جاذبه هاي آن است. اين ميدان توسط چندين اثر تاريخي مانند برج ساعت، ساختمان پست، هتل تاريخي ايران و تالار شهر احاطه شده است. نام شهرداري به معناي تالار شهر به ساختمان شهرداري در اين ميدان اطلاق مي‌شود كه اولين ساختماني است كه در ايران ساخته شده است. ميدان شهرداري بين سالهاي 1919 تا 1924 ساخته شده و هنوز هم ميدان اصلي شهر رشت است. معماري اين ميدان و ساختمان هاي زيباي اطراف آن از شهر سن پترزبورگ الهام گرفته شده است. ميدان شهرداري يك انتخاب محبوب براي گذراندن عصر يا قدم زدن در اطراف و لذت بردن از آب و هواي دلپذير است.

 

شبكه اجتماعي اينستاگرام در بسياري از موارد عكس ها و اطلاعات فراواني را در اختيار كاربران قرار مي دهدحوزه هايي از جمله ورزش اين پست ها اغلب براي الهام بخشيدن و ايجاد انگيزه در كاربران است. ما استدلال مي كنيم كه نمايش ازموفقيت و شكست ورزشكاران حرفه اي ممكن است بر جاه طلبي هاي ورزشي خود ورزشكاران نخبه تأثير بگذارد. تحقيقات داردنشان داد كه قرار گرفتن در معرض كليشه هاي درون گروهي مثبت و قرار گرفتن در معرض كليشه هاي برون گروهي منفي مي تواند افزايش يابد.عملكرد (يعني به ترتيب اثر تقويت كننده كليشه و اثر برانگيختن كليشه). بر اساس اين تحقيق،ما سه آزمايش را در دو زمينه فرهنگي مختلف انجام داديم. در هر سه آزمايش، بررسي كرديمآيا پست‌هاي اينستاگرامي كه موفقيت اعضاي درون‌گروه يا شكست اعضاي برون‌گروه را نشان مي‌دهند، روي اين موضوع تاثيرگذار بوده استانگيزه ورزشي، خودكارآمدي و نيات رفتاري مرتبط با ورزش ورزشكاران زن نخبه. آزمايش 1(n = 117) در آلمان انجام شد، در حالي كه آزمايش 2 (n = 137) و 3 (n = 143) درنروژ نتايج نشان داد كه در آلمان، انگيزه ورزشي و خودكارآمدي شركت‌كنندگان در بالاترين سطح بودآنها در معرض شكست اعضاي گروه برون گروهي قرار گرفتند (شرح 1). با اين حال، اين مورد در نروژ نبود (شرح 2). كه دردر مقابل، تنها شركت‌كنندگان نروژي كه در معرض اعضاي موفق درون گروهي قرار گرفتند، ميزان قابل توجهي را گزارش كردندانگيزه ورزشي آنها افزايش يافت، اما تأثيري در خودكارآمدي و ورزش نداشتندمقاصد رفتاري (تصوير 3). شرايط مرزي نقش اينستاگرام در ايجاد انگيزه در كاربران و دلايل آنتفاوت هاي بين دو زمينه فرهنگي مورد بحث قرار مي گيرد.